آوینآوین، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

فرشته زیبای من آوین

اسامی دختر و پسر ک و گ

1390/4/11 13:25
نویسنده : مامان آوین
3,604 بازدید
اشتراک گذاری

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

 

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

 

 

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

کابان: کدبانو ، نامي کردي براي دختران

کابوک: کبوتر ، نامي کردي براي دختران

کارا: فعال و کوش

کارو: از نامهاي ارمني ايراني به معني نويد دهنده

کاراکو: نام يکي از سرداران ماد

كاساندا: نام همسر كوروش بزرگ

کامبخت: کسي که بخت به کام اوست

کامبخش: آرزو دهنده ، مراد بخش

کامبيز: صورت فرانسوي (( کمبوجيه )) پسر کورش است

کامجو: کامجوينده

کامدين: يکي از دانايان دين زردشت

کامران: سعادتمند و خوشبخت

کامراوا: به مقصود و مراد رسيدن

کامک: آرزو و خواهش کوچک

کامنوش: کامروا ، خوشبخت

کاميار: کامروا و پيروز

کانيار: معدن شانس ، نامي کردي

کاووس: پادشاه توانا - از پادشاهان کياني و پسر کيقباد

کاوه: آهنگر معروف ايران باستان که عليه ضحاک قيام کرد

کتايون: جهان بانو ، دختر قيصر روم و مادر اسفنديار

کرشمه: ناز و غمزه

کسري: معرب خسرو است

کلاله: موي پيچيده ، دختري با موهاي مجعد

کمبوجيه: نام پسر کورش کمبوجيه است

کوشا: کوشنده ، ساعي

کهبد: خداوند کوه ، عابد

کهرام: رام شده کوه نام برادر و سردار افراسياب

کهزاد: زاده کوه ، کسي که در کوه زائيده شده است

کيارش: شهريار بزرگ

کيان: پادشاه ، اميران

کيانا: فرستاده ، نامي کردي

کيانچهر: داراي چهره پادشاهان

کياندخت: شاهدخت ، دختر شاه

کيانوش: بسيار شيرين ، نام يکي از دو برادر فريدون در شاهنامه

کياوش: بزرگوار - نام پدر کيقباد

کيخسرو: پادشاه نيکنام ، نام پسر سياوش و سومين پادشاه کيانيان

کيقباد: پادشاه محبوب - پدر کيکاوس و سر سلسله کيانيان

کيکاووس: سياه چرده ، سبزه ، نام پسر کيقباد و پدر کياوش

كيميا:همچون نقره،نقره فام

کيوان: سياره زحل و دومين سياره منظومه شمسي پس از مشتري است .

کيوان دخت: دختر سياره کيوان

کيومرث: نخستين انسان ، و به گفته شاهنامه نخستين پادشاه

کيهان: جهان و گيتي

کياندخت: دختر گيتي

کيهانه: جهان کوچک

 

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

 

گابان: يکي از ياران کرد پيامبر اسلام ( ص ) که به استقبال اسلام رفت

گئومات: نام موبدي بلند پايه در زمان پادشاهي كمبوجيه، پسر کورش بزرگ.

گرد آفريد: پهلوان زاده شده

گردان: پهلوانان ، يلان

گرشا: به ر وايت شاهنامه همان کيومرث اولين پادشاه است

گرشاسب: صاحب اسب لاغر ، پهلوان ايراني و جد رستم

گرشين: شعله آبي ، نامي کردي براي دختران

گرگين: منسوب به گرگ ، پسر ميلاد از پهلوانان زمان کيخسرو

گزل: زيبا ، نامي ترکمني است

گشتاسب: صاحب اسب رمنده ، پدر داريوش هخامنشي

گشسب: دارنده اسب نر

گشسب بانو: دختر رستم و زن گيو

گل: گياهان رنگي کوچک که دستمايه شاعرانند

گل آذين: حالت قرار گرفتن گلها روي شاخه ه

گل آرا‌:‌ آراينده گل

گلاره: تخم چشم ، نامي کردي

 

گل افروز: فروزنده گل

گلاله: دسته گل

گل اندام: آنکه اندامش مانند گل است

گلاويز: گياهي براي زينت گل

گلباد: داري بوي گل

گلبار: پرگل ، گل افشان

گلبام: گلبانگ

گلبان: نگهدارنده گل

گلبانو: بانوي چون گل

گلبرگ: هر يک از برگهاي يک گل ، مثل برگ گل

گلبو: معطر ، خوشبو

گلبهار: مثل گل بهاري

گلبيز: گل افشان

گلپاره: تکه گل ، پاره اي از گل

گلپر: برگ گل ، پر گل

گلپري: پري همچون گل

گلپوش: پرازگل ، پوشيده از گل

گل پونه: کسي که چهره اش به لطافت گل است

گلچين: باغبان ، عاشق گل ، کسي که گل مي چيند .

گلدخت: دختر گل

گلديس: به رنگ گل ، مانند گل

گلربا: رباينده گل

گلرخ: بسيار زيبا همچون گل

گلرنگ: به رنگ گل ، شرابي رنگ

گلرو: زيبا و سرخ رو

گلشن: گلزار و گلستان

گلريز: ريزنده گل

گلزاد: زائيده گل

گلزار: گلستان ، جاي پرگل

گلسا: مثل گل

گلشيد: درخشان چون گل

گلنار: گل انار ، شکوفه انار

گلناز: کسي که ناز و غمزه اش مثل گل است

گلنسا: گل بانو ، خانم گل

گلنواز: نوازش شده گل

گلنوش: شيرين مثل گل

گلي: مانند گل ، قرمز رنگ

گودرز: از پهلوانان عهد کاوس وکيخسرو و يکي از پادشاهان معروف اشکاني

گوماتو: انقلابي زمان مادها که براي براندازي مادها و هخامنشيان قيام کرد

گهر چهر: آنکه چهره اش همچون گوهر است

گوهر ناز: کسي که همچون گوهر نازش گرانبهاست

گيتي: دنيا ، جهان ، عالم

گيسو: موي بلند زنان

گيلدا: طل

گيو: پهلوان نامي شاهنامه و پدر بيژن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)