آوینآوین، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

فرشته زیبای من آوین

اسامی دختر و پسر س و ش و ف

1390/4/11 13:19
نویسنده : مامان آوین
7,504 بازدید
اشتراک گذاری

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

سارا: صحرا ، کوه و دشت - نامي کردي

سارک: سار کوچک ، پرنده اي سياه رنگ وبزرگتر از گنجشک

سارنگ: نام سازي شبيه به کمانچه

ساره: خالص ، بي آلايش - نامی کردی

ساسان: سوال کننده ، رئيس معبد آناهيد استخر که خاندان ساسانيان به او منسوبند

ساغر: پياله شرابخوري ، جام

سام: سيه چرده - جهان پهلوان ايراني وجد رستم

سامان: ترتيب ، نظام ، زندگي

سانا: سهل و آسان

ساناز: کمياب ، نادر،زودقهر نام گلي است - اسمي ترکي است

سانيار: حامي و يار و پشتيبان - نامي کردي

ساويز: خوش اخلاق ، مهربان - نامي کردي

ساهی: آسمان صاف - نامي کردي

ساينا: خانداني از موبدان زردشتي ، سيمرغ

سايه: منطقه تاريک پشت هر جسم ، حمايت

سپنتا: مقدس ، محترپ

سپند: اسفند

سپهر: آسمان ، نام فرزند کيخسرو

سپهرداد: بخشيده اسمان - داماد داريوش هخامنشي

سپيدار: درخت سفيد

سپيد بانو: بانوي سفيد و درخشان

سپيده: سحرگاه ، سپيدي چشم

ستاره: کرات آسماني که در شب مي درخشند

ستی: دختر ، سيت

سرافراز: سربلند ، متکبر

سرور: رئيس ، پيشو

سروش: شنيدن و فرمانبرداري - فرشته مظهر اطاعت

سرور: شادماني ، خوشحالي

سوبا: شناگر ، فرد

سوبار: اسب سوار - لغت زند و پازند

سنبله: يک خوشه گندم

سودابه: دختر زا - سود ده

سوران: اسم شاخه اصلي زبان پسر

سوری: سرخ رو ، نام دختر اردوان پنجم

سورن: خانواده اي در دوره اشکانيان که قدرتمند بودند

سورنا: سردار دلير و خردمند پارتي

سوزان: سوزنده ، ملتهب

سوزه: سبزه ، نامي کردي

سوسن: گلي به رنگهاي سفيد، کبود ، زرد و حنايي

سومار: نام قبيله اي از کرده

سولان: نام گلي است ، نامي کردي

سولماز: زني که پيرو پژمرده نمي شود

سوگند: شاهد گرفتن خدا يا بزرگي را گويند

سهراب: سرخ روي ، نام پسر رستم که در جنگ با رستم فرمانده سپاه تورانيان بود

سهره: پرنده اي خوش آواز، با پرهاي سبز و زرد

سهند: کوه آتشفشان قديمي در آذربايجان

سيامک: مجرد - نام پسر کيومرث

سياوش: دارنده اسب سياه ، فرزند کيکاووس که ناجوانمردانه و بي گناه به قتل رسيد

سيبوبه ‌: مانند سيب ، دانشمند شهير ايراني ، منصف الکتاب

سعيد : زندگي و داروندار سميرا

سيمدخت: دختر نقره اي و سفيد

سينا: مرد دانشمند ، نام پدر شيخ ابوعلي سين

سيمين: نقره اي ، سفيد ، روشن

سيمين دخت: دختر نقره اي و سفيد

سيروان: نام رودي در منطقه پسر

 

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

 

شاپرک: پروانه

 

شادي: شادماني ، خوشحالي ، شور شادان: شادمان

 

شادمهر: مهربان ، با محبت

 

شاران: گردنبند درست شده از بادام - نامي کردي

 

شاهپور: پسر شاه ، شاهزاده - نام چند تن از شاهان ساساني

 

شاهدخت: دختر شاه ، شاهزاده خانم

 

شاهرخ: شاه منظر ، کسي که رخساري همچون شاه دارد

شاهين: پرنده اي شکاري

شاهيندخت: دخت شاهين

شايسته: سزاوار ، لايق

شباهنگ: بلبل ، ستاره کاروان کش

شب بو: نام گلي است که شب هنگام باز مي شود

شبديز: سيه فام ، سيه چرده ، نام اسب خسروپرويز

شبنم: رطوبتي که شب هنگام روي گلها مي نشيند

شراره: جرقه آتش، گرماي سوزان ، عشق فراوان ، نامي کردي

شرمين: شرمسار ، خجل

شروين: يکي از سرداران معاصر شاپورذوالاکتاف ساساني

شکوفه: گل درختان ميوه دار ، شکفته

شکفته: خندان ، بشاش

شمشاد: درختي زينتي و تقريبا هميشه سبزکه دستمايه بسياري از شاعران است

شمين: خوشبو، خوش عطر

شوان: شبان ، چوپان - نامي کردي

شميلا: از نامهاي ارمني ايراني به معني بانوي بزرگوار

شورانگيز: فتنه انگيز ،‌ ايجاد کننده شور و شوق

شوري: خوش قيافه ، قد بلند- نامي کردي

شهاب: شعله آتش ، سنگ آسماني ، ستاره دنباله دار

شهبار: درخورشاه ، لايق شاه

شهباز: باز سفيد رنگ ، شاه باز

شهبال: پر بزرگ پرندگان

شهپر: پرشاهانه

شهداد: شاه عادل (شه=شاه، داد= عدل)

شهرآرا: آنکه به زيبايي مايه آرايش شهراست ، آرايش دهنده شهر

شهرام: = شاهرام، «شه» به معنای "شاه" و والا مرتبه و «رام» نام فارسی فرشته ای موکول بر سعادت و روزی است، «شهرام» معادل فارسی "میکائیل" است

شهربانو: = شه بانو (همسر شاه)، ملکه ، همسر امام حسين و مادر امام سجاد

شهرزاد: یا "شهزاد" به معنی شاهزاده - نقال قصه هاي هزار و يک شب

شهرناز: خواهر جمشيد و همسر ضحاک ماردوش

شهرنوش: شيريني شهر

شهروز: شاهروز - روز شاهان

شهره: مشهور و نامي

شهريار: پادشاه ، يارشهر ، نام پسر برزوپسر سهراب

شهلا: زن سيه چشم

شهناز: شاه ناز - دختري بود از خاندان آل بويه

شهنواز: نوازش شده شاه

شهين: منسوب به شاه

شيبا: نسيم شبانه - نامي کردي

شيدا: آشفته و عاشق

شيده: ‌خورشيد ، درخشان

شيردل: پهلوان و دلاور

شيرزاد: شير بچه ، همچون شير

شيرنگ: به رنگ شير ، مانند شير

شيرو: پهلوان معاصر با گشتاسب ، نام سردار فريدون

شيرين دخت: دختر شيرين

شيما: دخترانه ، نامي کردي

شينا: قدرتمند ، توانا - نامي کردي

شيرين: مطبوع و گوارا ، معشوقه خسرو پرويز

شيوا: شيرين بيان ، خوش زبان ، ايزد بزرگ هنديان باستان

 

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

 

فتانه: از نامهاي کردي براي دختران

فدا: قرباني ، نامي کردي

فراز: بلندي و شکوه

فرامرز: شکوه مرزداري - نام پسر رستم دستان

فرانک: سياه گوش ، نام مادر فريدون ، نام همسر بهرام گور ساساني

فراهان: محل شکوه و جلال

فربد: مناعت ، بزرگي

فربغ: شکوه خداوند

فرجاد: دانشمند و فاضل

فرخ: تابان و زيبا - نام يکي از اميران سيستان در عهد سلجوقيان

فرخ پي: نيک پي و نيک قدم

فرخ داد: مبارک آفريده شده

فرخ رو: داراي صورت زيب

فرخ زاد: مبارک زاد ، خجسته زاد ، رستم فرخزاد سردار معروف ساسانيان است

فرخ لقا: دراي چهره زيبا ، خوشگل

فرخ مهر: زيبا چون خورشيد

فرداد: داده شکوه وزيبائي

فرديس: بهشت ، بوستان

فرين: يگانه ، شکوه دين ، مخفف فروردين ماه اول بهار

فرزاد: زاده فرو شکوه

فرزام: شايسته و لايق - نامي کردي

فرزان: عاقل ، حکيم ، دانشمند

فرزانه: دانشمند ، عاقل و عالم

فرزين: عالم ، وزير دربار

فرشاد: شا دمان ، مسرور ، خوشحال

فرشته: فرستاده الهي و آسماني

فرشيد: درخشانتر ، نام برادر پيران ويسه

فرمان: دستور ، حکم

فرناز: داري ناز فراوان

فرنگيس ( فري گيس ): نام دختر افراسياب و همسر دوم سياوش

فرنود: دليل و برهان

فرنوش: شکوه ، نام پادشاه باستاني ماد

فرنيا: نامي براي پسران

فروتن: افتاده حال ، متواضع

فرود: پائين - نام پسر سياوش ، نام پسر کيخسرو نام پسر خسرو پرويزو شيرين

فروز: روشنائي ، روشني

فروزان: تابان ، درخشان

فروزش: روشني ، تابناک

فروزنده: درخشان ، درخشنده

فروغ: روشنائي ، تابش

فرهاد: عاشق افسانه اي شيرين

فرهنگ: شکوه ، ادب ، تربيت

فرهود: صداقت و راستي در دين

فربار: همراه خوب و شايسته

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)